4 اشتباه مرگبار در رابطه عاشقانه که مثل بمب ساعتی عمل می کنند
راهنماتو – روانشناسان معتقدند که روابط عاشقانه نه بهخاطر نبود عشق، بلکه بهدلیل اشتباهاتی که زوجها از وجود آنها بیخبرند، فرو میپاشند.
به گزارش راهنماتو، به گفته آنها این اشتباهات، مانند یک بمب ساعتی هستند و خیلی تدریجی پایههای اعتماد، صمیمیت و ارتباط را از بین میبرند.
در راهنماتو به چهار اشتباه بزرگ و راههای اجتناب از آنها اشاره میکنیم:
1. سرزنشهای نابجایی که شریک زندگی را تبدیل به دشمن میکنند
وقتی مشکلی پیش میآید، سرزنش کردن طرف مقابل آسان است. از فراموشی یک سالگرد تا مشکلات مالی، سرزنش باعث میشود تمرکز از حل مسئله به سمت دلخوری تغییر کند.
مثال:
یک زن دائماً شوهرش را بهخاطر بیتوجهی سرزنش میکرد که چرا برنامههای عاشقانهای که او را غافلگیر کند، نمیچیند. در مقابل، شوهرش نیز او را بیشازحد انتقادی میدانست و میگفت: «چرا وقتی همیشه غر میزند باید برایش کارهای عاشقانه انجام بدهم؟» حتی شوخیهای روزمرهشان نیز تبدیل به تنش و دعواهای روزمره شده بود.
راهحل:
آنها به جای سرزنش کردن یکدیگر باید با هم همکاری کنند. مثلاً به جای این عبارت که: «تو هیچوقت هیچ چیزی را برنامهریزی نمیکنی»، باید بگویید: «دلم برای کارهای سرگرمکنندهای که قبلاً با هم انجام میدادیم تنگ شده—میتوانیم آخر هفته برنامه بچینیم؟» این جمله به جای حمله یا دفاعِ پیش از حمله، دعوت به همکاری است.
3. خاموشی احساسی: انتخاب سکوت به جای حرف زدن
بسیاری از زوجها سکوت را با آرامش اشتباه میگیرند. درواقع، خاموش شدن احساسی شبیه به برداشت از یک حساب بانکی مشترک است—درنهایت موجودی این ارتباط تمام میشود و وقتی متوجه میشوید که کار از کار گذشته است.
مثال:
مردی را در نظر بگیرید که هیچوقت درباره مسائل و مشکلات کاریاش با همسرش گفتوگو نمیکند تا به خیال خودش همسرش را نگران مشکلات خودش نکند. اما همسرش احساس میکند که کنار گذاشته شده و شوهرش درواقع دیگر هیچ اعتماد به او ندارد. گفتوگوهای آنها کمکم تبدیل به مکالمات سطحی و کمعمق میشود.
راهحل:
تمرین کنید که آسیبپذیری را با آغوش باز بپذیرید. سعی کنید آن بعد احساسی و آسیبپذیر شخصیتتان را نشان دهید. مثلاً بگویید: «روز سختی داشتم و دوست دارم نظرت را درباره اتفاقاتی که امروز برایم افتاده است بشنوم.» این جمله به جای سد و دیوار ساختن، پلی برای رسیدن به دوست ایجاد میکند.
3. فرضیات مسمومکننده؛ فکر میکنید که همه چیز را میدانید
اینکه فرض کنید همه چیز را درباره شریک زندگیتان میدانید، یک اشتباه بسیار کوچک اما مرگبار است. این فرضیات اغلب به روایتهای مسمومکنندهای تبدیل میشوند که میتوانند روابط را بپوسانند.
مثال:
زنی فکر میکرد که نامزدش به رابطهشان علاقهای ندارد چون در طول روز به او پیام نمیداد. اما مردی که نامزدش بود نیز گمان میکرد با این کار دارد به نامزد خود فضای خصوصی بیشتری میدهد چون قبلاً از او شنیده بود که خیلی تحت فشار کار است. هیچکدام از آنها از دیگری نپرسید که حقیقت چیست و هر دو از هم آزردهخاطر بودند.
راهحل:
فرضیات را با کنجکاوی جایگزین کنید. بپرسید: «متوجه شدم این روزها کمتر پیام میدهی آیا چیزی شده؟» این سؤال ساده میتواند سوءتفاهمها را برطرف کرده و وضوح و شفافیت در رابطه ایجاد کند.
4. حساب و کتاب کردن؛ تبدیل کردن عشق به یک معامله
نگهداشتن حساب کارهایی که هرکس انجام داده—مثل اینکه چه کسی آشپزخانه را تمیز کرده یا آغازگر صمیمیت بوده است—کاری منصفانه در رابطه نیست بلکه فقط دلخوری ایجاد میکند عشق بازی با حاصل جمع صفر نیست.
مثال:
زنی تعداد دفعات خرید مواد غذایی را با کارهایی که شریک زندگیاش انجام میداد، مقایسه میکرد. شریک زندگی او نیز که این ناامیدی را حس کرده بود، شروع به شمردن دفعاتی کرد که زبالهها را بیرون میبرد. رابطه آنها بهجای همکاری، به یک رقابت تبدیل شده بود.
راهحل:
روی اهداف مشترک و نه سهم فردی تمرکز کنید. مثلاً بهجای گفتن «من همیشه بیشتر از تو کار انجام میدهم»، بگویید: «چطور میتوانیم بهتر مسئولیتها را تقسیم کنیم تا هر دوی ما احساس کنیم از طرف دیگری حمایت میشویم؟»
سخن آخر
روابط عاشقانه یکشبه از هم نمیپاشند بلکه اشتباهات ظریفی که نادیده گرفته میشوند، باعث این فروپاشی میشوند. شناسایی این الگوها و ایجاد تغییرات آگاهانه میتواند ارتباطی قویتر و رضایتبخشتر ایجاد کند.
نادیده گرفتن افکار سمی مانند زندگی کنار یک بمب تیکتاککننده است. خبر خوب این است که با آگاهی و تلاش میتوانید قبل از اینکه دیر شود آن را خنثی کنید.
سؤال این است: آیا آمادهاید که خنثیسازی را آغاز کنید؟