جوک‌

66 روز برای ترک یک رفتار غلط، آیا واقعاً ممکن است؟

راهنماتو- تحقیقات نشان می‌دهند که تغییر یک عادت جدید به‌طور میانگین ۶۶ روز زمان می‌برد.

به گزارش راهنماتو، روزنامه گاردین از نویسندگانش خواسته است که یکی از عادت‌های رفتاری خود را در مدت ۶۶ روز تغییر دهند و بررسی کنند که آیا این کار شدنی است یا نه. تجربه این افراد به شما نشان می‌دهد که چگونه همین مسیر را برای تغییر یک عادت رفتاری، یا ساختن یک شخصیت تازه دنبال کنید.

۶۶ روز برای کنترل خشم در ترافیک

مدت‌ها بود که هنگام رانندگی، با کوچک‌ترین بی‌نظمی در خیابان عصبانی می‌شدم و بوق ممتد می‌زدم. اولین قدم، صحبت با یک روان‌شناس بود که به من گفت به‌جای «ترک کردن عادت عصبانیت»، روی «شروع یک رفتار جایگزین» تمرکز کنم. بنابراین تصمیم گرفتم که هر بار کسی خلافی کرد، قبل از واکنش، پنج ثانیه نفس عمیق بکشم. در هفته دوم، یک روز صبح هنگام رانندگی به سمت محل کار، خودرویی ناگهان از لای صف اتومبیل‌ها جلوی من پیچید. طبق معمول، آماده بودم که بوق بزنم، اما این بار یادم آمد که نفس بکشم، پنج ثانیه صبر کنم و واکنش جایگزین را انتخاب کنم. به جای عصبانیت، فقط آرام گفتم: «خب، شاید عجله داشته باشد.» شاید این کار تغییری در رانندگی بقیه ایجاد نکرد، اما در استرس و حال روحی من تأثیر داشت. در هفته چهارم، متوجه شدم که کمتر درگیر تنش‌های جاده‌ای هستم. به جای آنکه به رانندگان دیگر واکنش نشان دهم، موسیقی مورد علاقه‌ام را گوش می‌دادم. کم‌کم، کنترل خشمم در موقعیت‌های دیگر هم راحت‌تر شد.

۶۶ روز برای ترک چک بی‌وقفه گوشی

عادت داشتم هر چند دقیقه یک بار گوشی‌ام را بردارم و بی‌هدف شبکه‌های اجتماعی را بالا و پایین کنم. این کار روی تمرکزم تأثیر گذاشته بود و باعث می‌شد کارهایم را نیمه‌کاره انجام دهم. تصمیم گرفتم به جای گفتن «دیگر گوشی را بی‌هدف چک نمی‌کنم»، یک رفتار جایگزین انتخاب کنم: هربار که می‌خواستم گوشی را بردارم، به‌جای آن، یک صفحه کتاب بخوانم. هفته اول سخت بود. دستم ناخودآگاه سمت گوشی می‌رفت، اما به خودم یادآوری می‌کردم که «اول یک صفحه کتاب، بعد اگر لازم شد گوشی!» جالب اینجا بود که اغلب بعد از خواندن یک صفحه، دیگر نیازی به چک کردن گوشی احساس نمی‌کردم. در هفته ششم، دیگر این کار برایم عادی شده بود. حتی گاهی وقتی به گوشی نیاز داشتم، اول کتابم را باز می‌کردم. نتیجه این تغییر این بود که توانستم در این مدت سه کتابی را که مدت‌ها قصد خواندنشان را داشتم، تمام کنم.

۶۶ روز برای تبدیل شدن به مادری خونسردتر

در هفته اول، متوجه شدم که چقدر سریع عصبانی می‌شوم. کوچک‌ترین بی‌نظمی یا سر و صدای بچه‌ها باعث می‌شد که صدایم را بلند کنم. به همین دلیل، تصمیم گرفتم هر بار که احساس خشم کردم، قبل از واکنش، سه نفس عمیق بکشم. این کار ساده در ابتدا سخت بود، چون عادت داشتم بلافاصله واکنش نشان دهم. در هفته دوم، به‌جای داد زدن، تلاش کردم یک مکث کوتاه داشته باشم و بعد آرام‌تر صحبت کنم. اگر بچه‌ها چیزی را به هم می‌پاشیدند یا حرفم را گوش نمی‌دادند، قبل از هر واکنشی، در ذهنم می‌گفتم: «اول فکر کن، بعد واکنش نشان بده.» هنوز گاهی کنترل از دستم خارج می‌شد، اما تعداد دفعات آن کمتر شده بود.

بعد از یک ماه، متوجه شدم که صدا زدن فرزندانم با لحن آرام، به‌جای فریاد، تأثیر بیشتری دارد. به‌جای اینکه بگویم «چند بار باید بگم این کار رو نکن؟!»، سعی کردم جمله را تغییر دهم و بگویم: «بیاید ببینیم چطور می‌تونیم این مشکل رو با هم حل کنیم.» این تغییر ساده باعث شد که هم من کمتر عصبانی شوم و هم بچه‌ها همکاری بیشتری کنند.

در هفته ششم، کم‌کم متوجه شدم که جو خانه آرام‌تر شده است. وقتی من آرام‌تر بودم، فرزندانم هم کمتر لجبازی می‌کردند. حتی اگر روز سختی داشتم، می‌دانستم که می‌توانم رفتارم را کنترل کنم، به‌جای اینکه اجازه بدهم خشمم مرا کنترل کند.

در پایان ۶۶ روز، دیگر نیازی نبود که به خودم یادآوری کنم که آرام باشم. خونسردی و صبور بودن کم‌کم به بخشی از رفتار طبیعی‌ام تبدیل شده بود. هنوز هم گاهی عصبانی می‌شدم، اما حالا می‌توانستم آن را مدیریت کنم. چیزی که در ابتدا غیرممکن به نظر می‌رسید، حالا به بخشی از سبک زندگی‌ام تبدیل شده بود.

 

 

 

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!