ریاضیدانها چطور با «تفکر مرحلهای» مسائل ریز و درشتشان را حل میکنند؟
راهنماتو-گاهیاوقات وقتی درگیر افکارمان هستیم و دائماً نگران یا مشغول تحلیل مسائل پیچیده میشویم، احتمالاً یک مشکل بزرگ یا پیچیده ذهنی در کار است. اما آیا میدانستید که میتوان این افکار را با روشهای ساده و منطقی کاهش داد؟
به گزارش راهنماتو، اگر مانند یک ریاضیدان به مسائل نگاه کنیم، میتوانیم آنها را به شیوهای منظم و مرحلهبهمرحله حل کنیم. این روش، در حقیقت، به ما کمک میکند تا از چرخه افکار منفی و بیپایان خارج شویم و بهجای نگرانی بیدلیل، راهحلهای کاربردی پیدا کنیم.
در این مقاله از راهنماتو، یک روش چهار سوالی را معرفی میکنم که میتواند به شما کمک کند از مشکلات روزمره تا مسائل پیچیدهتر، به شیوهای مؤثرتر و سادهتر عبور کنید. این روش نهتنها برای حل مسائل پیچیده کاربرد دارد، بلکه میتواند به شما در رفع نگرانیها و استرسها کمک کند.
چهارچوب چهار سؤال را یاد بگیرید
ریاضیدانها هنگام حل مسائل به سرعت به دنبال پیدا کردن پاسخ نیستند. آنها ابتدا روی درک عمیق مشکل تمرکز میکنند و از خودشان سوالات خاصی میپرسند:
1.در حال حاضر چه چیزهایی را میدانم و واقعیت چیست؟
2.کدام بخشهای این مشکل آسان است؟
3.کدام بخشهای سخت و پیچیده به نظر میرسد؟
4.چه کاری میتوانیم بکنم که این مسئله سادهتر شود؟
مثالی از یک مسئله ساده
حالا بیایید این روش را با یک مثال کاربردی بررسی کنیم. این روش به اندازهای ساده است که بچهها هم میتوانند از آن استفاده کنند، اما در عین حال به اندازه کافی پیچیده است که برای بزرگترها هم مفید باشد.
مسئله: فرض کنید با یکی از دوستانتان دعوا کردهاید و حالا دارید فکر میکنید که چگونه میتوانید این مشکل را حل کنید.
مرحله اول: چه چیزهایی از قبل می دانید؟
-میدانید که هر دو ناراحت هستید.
-ممکن است بدانید که چه چیزی باعث ناراحتی شده است. مثلاً شاید او چیزی گفته یا اتفاقی افتاده است که باعث ناراحتی هر دو نفرتان شده است.
-میدانید که هر دو برای هم اهمیت قائل هستید و دوست ندارید این وضعیت خیلی طولانی شود.
مرحله دوم: کدام بخشهای این مشکل آسان است؟
-میدانید که دعوا اصلاً احساس خوبی ندارد و شما میخواهید آن را حل کنید.
-همچنین میدانید که شاید هر دو به کمی زمان نیاز داشته باشید تا آرام شوید و دوباره صحبت کنید.
مرحله سوم: کدام بخشها سخت و پیچیده به نظر میرسند؟
-شروع کردن یک مکالمه برای حل مشکل، کار سختی است.
-شاید برایتان سخت باشید که بدانید که خودتان یا دوستتان چرا ناراحت هستید.
-ممکن است نگران این مسئله باشید که دوستتان به اندازه شما اشتیاقی به صحبت نداشته باشد و نگران باشید که این مسئله دوباره تکرار شود.
مرحله چهارم: چه کار میتوانیم بکنیم که این مسئله راحتتر شود؟
-بر روی دلیل اصلی دعوا تمرکز کنید—چه چیزی دقیقاً باعث آن شده؟ آیا پیاز داغ قضیه را زیاد نکردهاید و از کاه کوه نساختهاید؟
-تصمیم بگیرید که آیا نیاز به عذرخواهی هست یا نه.
-از یک سوال راهنما استفاده کنید: به جای این که در چرخه افکار منفی گیر بیفتید از خودتان بپرسید: «سادهترین راه برای پیشرفت در این زمینه چیست؟»
-فرضیات را کنار بگذارید و حدس نزنید دوستتان چه فکر میکند.
-تصمیم بگیرید به جای اینکه بخواهید مسئله را یک-طرفه حل کنید، هر وقت هر دو نفرتان آماده بودید، درباره آن صحبت کنید.
مثالی از یک مسئله بزرگ
فرض کنید به شغل فعلی تان علاقهای ندارید و احساس میکنید که نمیتوانید پیشرفت کنید. تصمیم دارید شغل جدیدی پیدا کنید، اما در عین حال نگران هستید که تغییر شغل ممکن است خطرات و عدم موفقیتهای خاص خود را داشته باشد.
مرحله اول: چه چیزهایی از قبل میدانید؟
-شما میدانید که در شغل فعلی خود احساس رضایت نمیکنید.
-میدانید که بازار کار و فرصتهای شغلی جدید در دسترس شما قرار دارد.
-ممکن است از برخی از مزایای شغلتان، مانند حقوق یا امنیت شغلی، راضی باشید، اما به طور کلی از کارتان خوشحال نیستید.
-میدانید که ممکن است تغییر شغل نیاز به مهارتهای جدید یا آموزش مجدد داشته باشد.
مرحله دوم: کدام بخش مسئله آسان است؟
-شما میدانید که نیاز به تغییر دارید و این که شغل فعلیتان به شما احساس خوشحالی نمیدهد.
-پیدا کردن فرصتهای شغلی جدید در بسیاری از صنایع نسبتاً ساده است و اینترنت، شبکهسازی، و منابع مختلف به شما کمک میکنند تا گزینههای جدید را شناسایی کنید.
مرحله سوم: کدام بخشهای مشکل شما سخت و پیچیده است؟
-تغییر شغل یک گام بزرگ است و ممکن است احساس عدم اطمینان داشته باشید که آیا شغل جدید برای شما مناسب خواهد بود یا نه.
-ممکن است نگرانیهایی در مورد شروع از صفر در یک صنعت جدید، از دست دادن مزایای فعلی، یا اینکه آیا میتوانید در شغل جدید موفق شوید، داشته باشید.
-همچنین نگران این باشید که تغییر شغل ممکن است منجر به مشکلات مالی موقت یا حتی ناامیدی شود.
مرحله چهارم: چه کاری برای سادهسازی مسئله میتوانید بکنید؟
– روی واقعیتها تمرکز کنید. آیا دلیل اصلی نارضایتی شغلی شما رشد نکردن است؟ از محیط کاری ناراضی هستید یا حس میکنید لیاقتتان بیشتر از این حرفهاست؟
-از خودتان بپرسید که آیا باید فوراً شغل خود را ترک کنید یا میتوانید فرایند تغییر را تدریجی و با احتیاط انجام دهید؟
-از یک سوال راهنما استفاده کنید: “چه چیزهایی در شغلی که دنبال آن هستم برای من اهمیت دارند؟” این میتواند به شما کمک کند تا گزینههای شغلی را به طور مؤثرتری ارزیابی کنید.
-فرضیات خود را کنار بگذارید و از پیش نگران مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید نباشید. به جای آن، برنامهریزی کنید و مرحله به مرحله برای رسیدن به شغل جدید عمل کنید.
-تصمیم بگیرید که فرایند تغییر شغل را به صورت مرحلهای پیش ببرید. برای مثال، ابتدا شغل جدیدی پیدا کنید، سپس به تدریج از شغل فعلی جدا شوید.