تفال به حافظ سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴؛ دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند….
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
شرح لغت: شعشعه:تابش و روشنی
تفسیر عرفانی:
۱- حضرت حافظ در بیتهای چهارم تا ششم میفرماید:
از این پس من و همراهی مرشد روشن ضمیر که آینه وار، اوصاف جمال ازلی در آن آشکار است و در این آینه از ظهور ذات حق نشانی توان یافت.
* من اگر به مراد دل رسیدم و شاد شدم، جای تعجب نیست. زیرا سزاوار این شادی و کامروایی بودم و این دو را محبوب به عنوان صدقه به من محبت کرد.
سروش عالم غیب آن روز این بشارت را به من داد که در بردن با رغم و رنج عشق ثابت دادند.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
به تازگی به کامیابیهای بزرگی رسیدهای که حاصل دوران رنج و صبر و پایداری شماست. روزگار به شما روی خوش نشان خواهد داد و شما به بزرگی و منزلت خواهید رسید، اگر همتی بلند داشته باشید و در تمامی کارها از خود صبر و شکیبایی نشان دهید و دعای خیر دیگران بدرقه راهتان باشد.