آیا علائم کاهش در سینما است؟
این پدیده از دیدگاه جامعه شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به عنوان نوعی آسیب شناسی فرهنگی مورد انتقاد قرار گرفته است. اما اکنون که نسخه هفتاد و هشتم جشنواره فیلم کن آغاز شده است و هیچ نشانه ای از کاهش روند وجود ندارد ، می تواند زمان آن باشد که نگاهی جدی تر به معنای پنهان در پشت این طغیان بیندازیم.
محرک ناخودآگاه و اغراق آمیز فقط خوشبختی نیست. در عوض ، آنها نشانه نوعی ناامیدی هستند. این طبقه های بی پایان نه تنها یک چیز آزار دهنده هستند ، بلکه یک محکومیت برای آنچه به نظر می رسد نگه می دارد.
این آثار کششی ، گاهی اوقات آنها رژیم های استبداد را یادآوری می کنند ، اکنون نهادینه شده و از دو عامل اصلی ناشی می شوند. اول ، این تیم ملی تولید جشنواره است که در پایان هر کار ، کارگردان و بازیگران را در صفحه بزرگ سالن “سرخ” بازی می کند و این جلوه بصری باعث می شود مخاطب نوعی جنون جمعی را انجام دهد. دوم ، رسانه هایی مانند دنیای بزرگ با ثبت و اعلام زمان نفس در شکل گیری این سنت نقش داشته اند.
بعضی اوقات ، به عنوان مورد فیلم “پن هزاره” به کارگردانی گای یرمو دل تورو در سال 2 ، که یک نفس 5 دقیقه ای را تشویق می کرد ، این بیان احساسات در آن زمان با تحسین ماندگار همراه است. اما اغلب این نفس ترکیبی عجیب از حسن نیت و جنون است.
بونگ جون هو یکی از معدود کارگردانانی بود که این روند را قبل از معمول به پایان رساند. پس از 5 دقیقه نفس کشیدن به انگل ، وی به جمعیت گفت: “متشکرم ، بیایید به خانه برویم.” و سپس او توضیح داد که او و تیمش در آن شب بسیار گرسنه بودند ، احساسی که برای بسیاری از میهمانان جشنواره آشنا است.
Tiero Fermo ، مدیر جشنواره فیلم کن گفت: “این بخشی از وظیفه من است که آن را تشویق کنم.” من متوجه می شوم که چراغ اتاق نشیمن از بین می رود ، چه عنوان بریده شود یا نه ، بهترین زمان برای روشن کردن نور چیست و … هر نمایش یک جشن است و مشارکت مخاطب آن را بهبود می بخشد. مردم می خواهند شرکت کنند. “
رقیب اصلی ، جشنواره فیلم ونیز ، همچنین به این آثار کششی متوسل شده است ، به خصوص برای فیلم های ستاره ای مانند “گرانش” ، یک ستاره ، بردمن و نهنگ ، که فصل جوایز آمریکایی را خوانده اند. اگر روزی جشنواره برلین از انتقاد و فاصله سنتی خود نیز چشم پوشی کند ، خط قرمز نهایی رد شده است.
نفس افراطی ، با دقایقی از ثبت شده ، در کن نادر بود. می توان آن را برای 5 دقیقه سرجیو لئون به خاطر آورد و از “یک بار به وقت در آمریکا” استقبال کرد. اما اکنون این زمان ها حداقل است و در جشنواره 2 ، بیشتر فیلم های رقابت با نوعی ادای احترام بی پایان روبرو هستند. فقط شش یا هفت دقیقه جذاب بیش از دو هزار تماشاگر ژاکت؟ مثل یک فاجعه است.
در همین حال ، سنت معکوس ، به این معنی که هوها پرشور در دهه گذشته تقریباً ناپدید شده اند. این واکنش ها عادلانه یا نه نشانه ای به موقع تماشاگران در برابر فیلم هایی مانند “خرگوش قهوه ای” (1) وینسنت گالو ، “داستان های Soutland” (1) توسط ریچارد کلی ، “اجازه درختان” (1) از بادهای گوس ون سنتون یا نیکلاس. اما اکنون ، عموم مسخره عملاً ممنوع است و خودآزمایی برای سالن لومیر مد است.
مشکل این است که تمام این شور و شوق ماسک برای یک واقعیت ناخوشایند است. هنر سالم ، پر جنب و جوش و پویا ، که جایگاه اصلی در فرهنگ دارد ، نیازی به جبران ندارد. اما اشکال بیان که زمانی حاکم و در حال حاضر حاشیه نشین بودند ، چاره ای جز ایجاد واکنش های آزار دهنده ندارند.
در پایان پرده آخر به تئاترهای اتوماتیک و ایستاده فکر کنید. آموزش مکرر در اپرا ، تحسین های اغراق آمیز در هر تولید جدید در باله یا حتی در نقل قول های تبلیغاتی بی رحمانه در مورد رمان های ادبی. موضوع مشترک همه اینها چیست؟ هرگونه محبوبیت در حال کاهش است ، باید احساساتی ایجاد کرد تا مرگ به تأخیر بیفتد.
مخاطب ممکن است اعتقاد داشته باشد که با ابراز احساسات خود ، از جامعه خلاق که از این اشتیاق جمعی بهره می برد ، پشتیبانی می کنند. اما تمام آن براووا ، تنها واقعیتی که می توانست بهتر باشد به برنامه هایی پاسخ داده شود که درخشش عالی در آثاری که هیچ روشنایی خارق العاده ای نداشتند.
مترجم: ریهان اسکانداری
منبع: رایانه هالیوود
۵۷۵۷