جوک‌

اتحاد یا سازش؛ راه مقابله با ترامپ چیست؟

جاناتان فریدلندفرارو- جاناتان فریدلند، ستون نویس روزنامه گاردین و مجری شبکه د لانگ ویو.

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه گاردین، روز پنج‌شنبه دونالد ترامپ می‌خواست همانند بسیاری از روزهای دیگر در دوران ریاست‌جمهوری‌اش به‌طور کامل در مرکز توجه باشد. تصور می‌کرد چرخه خبری آن روز تحت تأثیر توافق تجاری جدیدی قرار خواهد گرفت؛ توافقی که نخستین دستاورد رسمی ایالات متحده پس از رکود شدید ناشی از سیاست‌های تعرفه‌ای خود او محسوب می‌شد. او با دعوت از معاون اول و شماری از اعضای کابینه‌اش به دفتر بیضی، آماده رونمایی از این توافق تازه بود؛ توافقی که با بریتانیا امضا شده بود. اما در نهایت، تمرکز افکار عمومی و رسانه‌های جهانی جای دیگری بود: رم. جایی که یکی از معدود چهره‌های جهانی‌ای که توانایی رقابت با ترامپ در جلب توجه و نمایش‌پردازی را دارد، صحنه را از او ربود.

استارمر آن کاری را کرد که محافظه‌کاران سال‌ها وعده‌اش را دادند

البته نباید تصور کرد که دونالد ترامپ هم‌زمان به فکر بهره‌برداری از آن نماد دود سفید نیفتاده باشد. برای نمونه، به‌عنوان ابزاری نمادین برای اعلام پیروزی در انتخابات سال ۲۰۲۸؛ انتخاباتی که طبق قانون اساسی ایالات متحده، او اساساً حق حضور در آن را ندارد. و البته بعید است که او بابت ظهور رقیبی تازه در عرصه‌ای که بیش از هر چیز دیگر برایش اهمیت دارد یعنی جلب توجه جهانی نگران نشده باشد. اکنون در جهان، یک آمریکایی دیگر هست که تنها در یک چشم به هم زدن، شمار دنبال‌کننده‌های بین‌المللی‌اش از دونالد ترامپ پیشی گرفته است.

با این حال، طرف بریتانیایی توافق‌نامه‌ای که در کاخ سفید رونمایی شد، ظاهراً از این جنجال‌ها چندان دلواپس نیست. برای کی‌یر استارمر، این توافق به‌موقع‌ترین دستاورد ممکن بود. او که تنها یک هفته پیش در انتخابات محلی مقابل حزب «اصلاحات بریتانیا» به رهبری نایجل فاراژ شکست سنگینی متحمل شده بود، حالا در کمتر از هفت روز می‌تواند شیرینی پیروزی را بچشد.

استارمر همزمان توافق‌های تجاری با ایالات متحده و هند امضا کرده و بانک مرکزی بریتانیا نیز با کاهش نرخ بهره، بسته‌ای حمایتی را به کابینه او تقدیم کرده است. خودِ تحقق سریع این توافق‌ها، بزرگ‌ترین پیروزی او محسوب می‌شود. اکنون غرولندهای محافظه‌کاران و رسانه‌های همسو با آنان بیش از هر زمان دیگری مضحک به‌نظر می‌رسد؛ چرا که وعده‌ای که سال‌ها از سوی هواداران خروج از اتحادیه اروپا مطرح می‌شد و برایش جنگیدند، سرانجام در اختیار جناح چپ قرار گرفته است. اگر این موفقیت زیر سایه نخست‌وزیری محافظه‌کار اتفاق می‌افتاد، بی‌شک از آن به‌عنوان طلوع عصری زرین یاد می‌شد.

«استارمریسم» در برابر ترامپیسم تجاری

حتی مفاد این توافق نیز می‌تواند در چارچوبی پیروزمندانه برای کی‌یر استارمر تعبیر شود؛ و هم‌زمان، سندی دیگر بر این حقیقت باشد که دونالد ترامپ علیرغم ادعاهای مکررش به‌عنوان «استاد هنر معامله» در عمل، مذاکره‌کننده‌ای ضعیف و بی‌ثبات است. ترامپ که حالا از پیامدهای سیاست‌های تعرفه‌ای‌اش یعنی افزایش قیمت‌ها، کندی روند رشد اقتصادی و نگرانی فزاینده در بازارهای مالی بیمناک شده، تلاش می‌کند هر توافق نیم‌بند یا امتیاز کوچکی را به‌عنوان «پیشرفت بزرگ» معرفی کند.

همان‌گونه که پل اشورث، اقتصاددان ارشد مؤسسه «کپیتال اکونومیکس»، در یادداشتی به سرمایه‌گذاران هشدار داده، این شتاب‌زدگی در به‌نمایش‌گذاشتن توافق‌های تجاری، نه نشانه اعتمادبه‌نفس، بلکه بازتابی از اضطراب و نگرانی فزاینده درون کاخ سفید است؛ تلاشی برای عقب‌نشینی از سیاست‌های تعرفه‌ای پیش از آن‌که این سیاست‌ها به‌طور جدی رشد تولید ناخالص داخلی را متوقف کرده و مهار تورم را از دست دولت خارج کنند.

نتیجه روشن است: دونالد ترامپ تقریباً با تمامی مطالبات بریتانیا موافقت کرد، در حالی که در مقابل، تنها به وعده گفت‌وگوهای آتی درباره خواسته‌های ایالات متحده بسنده کرد. طبق توافق، تعرفه‌های سنگین ۲۷.۵ درصدی بر خودروهای لوکس بریتانیایی به ۱۰ درصد کاهش می‌یابد و مالیات بر واردات فولاد از بریتانیا نیز به‌طور کامل حذف می‌شود.

در مقابل، اگرچه برخی محدودیت‌ها برای واردات گوشت گاو و اتانول آمریکایی به بریتانیا لغو شده‌اند، اما مسائل کلیدی و مورد تأکید واشنگتن به‌ویژه در خصوص کاهش مالیات بر خدمات دیجیتال که مستقیماً شرکت‌های فناوری آمریکایی را هدف قرار داده‌اند، به مرحله‌ای نامشخص در آینده موکول شده‌اند. به‌عبارت دیگر، بریتانیا اکنون منافع را نقد کرده و تعهدات دشوار را به آینده سپرده است؛ در حالی که برای آمریکا، این معادله تقریباً برعکس است: امتیازات ملموس در حال حاضر و امیدهای مبهم برای اصلاحات ساختاری در آینده.

علاوه بر این، کی‌یر استارمر بر حفظ خط قرمز خود در زمینه واردات مواد غذایی اصرار ورزید؛ موضعی که عقب‌نشینی از آن می‌توانست برای او بهایی سنگین در پی داشته باشد. از یک‌سو، با واکنش تند مصرف‌کنندگان بریتانیایی مواجه می‌شد که حاضر نیستند قفسه‌های فروشگاه‌ها را پر از مرغ‌های شسته‌شده با کلر آمریکایی ببینند؛ و از سوی دیگر، ممکن بود روابط تجاری حساس بریتانیا با اتحادیه اروپا در حوزه مواد غذایی به خطر افتد. حتی پس از امضای این توافق با ایالات متحده، بازارهای غذایی بریتانیا و اتحادیه اروپا همچنان با یکدیگر هماهنگ و سازگار باقی مانده‌اند و این برای استارمر، نه‌تنها یک پیروزی سیاسی، بلکه حفظ یک موازنه راهبردی مهم محسوب می‌شود.

در مجموع، با در نظر گرفتن توافق جداگانه‌ای که با هند نیز به‌دست آمده، می‌توان این هفته را ویترینی روشن از استارمریسم دانست؛ رویکردی که بر پیشروی آرام، تدریجی و حساب‌شده در مسیر دستاوردهای کوچک اما ملموس تکیه دارد. این شاید همان آینده جاه‌طلبانه، ماجراجویانه و سلطه‌گرانه‌ای نباشد که بوریس جانسون و هواداران برگزیت نویدش را داده بودند؛ آینده‌ای که البته بیش از آن‌که واقع‌گرایانه باشد، بر پایه خیال‌پردازی استوار بود؛ اما دست‌کم چیزی است واقعی، قابل لمس، و برخاسته از عقلانیتی سیاسی. نمونه‌ای است از آنچه نیک توماس-سایموندز، وزیر امور اروپایی بریتانیا، «عمل‌گرایی بی‌رحمانه» می‌نامد؛ ویژگی‌ای که به‌نظر می‌رسد به‌تدریج، به امضای شخصی کی‌یر استارمر در عرصه رهبری تبدیل می‌شود.

چرا تنها راه مقابله با ترامپ، اتحاد است نه سازش

نباید فراموش کرد که طرف این توافق کسی نیست جز دونالد ترامپ. هیچ تضمینی وجود ندارد که او به چارچوب این توافق پایبند بماند؛ همان‌طور که بارها نشان داده، به هیچ وعده‌ای در گذشته نیز وفادار نمانده است. ترامپ خود بارها با افتخار از مهارتش در «بازنگری در توافق‌ها» سخن گفته و آن را بخشی از هنر مذاکره می‌داند؛ وسوسه‌ای که برای او زمانی به اوج می‌رسد که احساس کند طرف مقابل پیروز میدان است؛ چراکه در منطق ذهنی ترامپ، پیروزی دیگری برابر با شکست خود اوست.

در همین راستا، بسیاری از تحلیل‌گران تجاری هشدار می‌دهند که بهترین سناریوی ممکن برای بریتانیا شاید این باشد که تمرکز ترامپ به‌سوی کشور دیگری جلب شود و مرحله دوم مذاکرات آمریکا و بریتانیا، تا آینده‌ای نامعلوم به تعویق بیفتد. تجربه دانشگاه‌های بزرگ آمریکا در مواجهه با ترامپ، در این زمینه آموزنده است: نهادهایی که هدف حملات مستقیم کاخ سفید قرار گرفتند، بودجه‌شان قطع شد و تحت فشار قرار گرفتند تا محتوای آموزشی خود را مطابق خواست دولت بازنویسی کنند. دانشگاه کلمبیا، پس از تهدید به از دست دادن ۴۰۰ میلیون دلار کمک مالی، تلاش کرد با نشان دادن انعطاف، خواسته‌های ترامپ را برآورده سازد؛ اما او این‌بار با فهرستی طولانی‌تر از مطالبات جدید بازگشت.

دانشگاه هاروارد اما مسیر دیگری را برگزید. این مؤسسه، نه‌تنها زیر بار دخالت دولت نرفت، بلکه با صراحت علیه تهدید به قطع بودجه‌اش از سوی دولت ترامپ اقامه دعوی کرد. تنها چند ساعت پس از این اقدام، بیش از ۱۵۰ کالج و دانشگاه برجسته دیگر نیز با صدور بیانیه‌ای مشترک، از استقلال علمی دفاع کرده و این حمله بی‌سابقه را محکوم کردند. آن‌ها در اقدامی کم‌سابقه، در کنار هاروارد ایستادند و جبهه‌ای واحد در برابر فشارهای سیاسی تشکیل دادند. نتیجه این واکنش هماهنگ و قاطع چیزی جز عقب‌نشینی نبود: کاخ سفید در واکنشی آمیخته با سردرگمی، اعلام کرد که فهرست مطالبات ارسال‌شده برای هاروارد، «به اشتباه» فرستاده شده است.

در برابر هجوم بولدوزری ترامپ، عملاً تنها دو مسیر پیشِ روست: می‌توان مانند دانشگاه کلمبیا تلاش کرد با امضای توافقی جداگانه، خود را از آسیب مستقیم مصون نگه داشت؛ یا آن‌گونه که پس از اقدام هاروارد دیدیم، با دیگران متحد شد و در برابر کل تهاجم ایستادگی کرد. تجربه تا این‌جا نشان می‌دهد که این اتحاد جمعی است که بیشترین تأثیر را داشته و نتیجه‌بخش بوده است.

اگر این منطق را به عرصه تجارت جهانی تعمیم دهیم، آن‌گاه باید از رویکرد منفعت‌محور و انفرادی فاصله گرفت و به‌سوی راهبردی جمعی و هماهنگ حرکت کرد. به‌عبارت دقیق‌تر، بریتانیا باید همراه با کشورهایی نظیر کانادا، استرالیا و البته نزدیک‌ترین و بزرگ‌ترین شریک تجاری‌اش، اتحادیه اروپا، جبهه‌ای واحد تشکیل دهد؛ جبهه‌ای برای مقابله با تعرفه‌هایی که نه‌تنها خودویرانگرند، بلکه تهدیدی مستقیم برای رونق اقتصاد جهانی به شمار می‌آیند. در این معادله، الگویی که باید دنبال شود، هاروارد است نه کلمبیا.

بی‌تردید، نخستین وظیفه کی‌یر استارمر، پاسداری از منافع بریتانیاست؛ آن‌هم در برابر دولتی در ایالات متحده که آشکارا در مسیر تخریب نظم تجارت جهانی گام برمی‌دارد. او این هفته گامی قابل‌توجه در این مسیر برداشت. اما حفاظت واقعی، پایدار و مؤثر زمانی محقق خواهد شد که کشورهای آزاد جهان، صرفاً به فکر نجات فردی خود نباشند، بلکه به‌صورت جمعی در برابر رئیس‌جمهوری بایستند که مصمم است پایه‌های بسیاری از ارزش‌های مشترک جهانی را در هم بشکند و تهدید او، صرفاً به حوزه اقتصاد و تجارت محدود نمی‌شود. چه بسا، در همین هفته، رهبری تازه در ایالات متحده ظهور کند؛ رهبری که برخلاف ترامپ، از تلاش برای احیای همکاری‌های بین‌المللی و دفاع از بنیان‌های نظم لیبرال جهانی پشتیبانی کند. چنین لحظه‌ای، اگر فرا برسد، فرصتی برای کشورهای متحد خواهد بود تا نه‌فقط از خود دفاع کنند، بلکه از ارزش‌هایی که بنیان آزادی، قانون و رفاه جهانی را شکل داده‌اند.

 

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!