بحران ما تهاجم فرهنگی نیست، عقب ماندگی فرهنگی تلویزیون است
مهسا بهادری: این روزها صحبت های زیادی درباره راه اندازی رسانه فارسی زبان TRT به گوش می رسد، رسانه ای که در زمان راه اندازی خود سعی کرده با برنامه های ویژه خود را گسترش دهد، رسانه ای که حتی در شب یلدا نیز توانسته جذاب تر از رادیو به نظر برسد. و تلویزیون با وجود این شرایط سوال اصلی این است که آیا تلویزیون می تواند با این رسانه ها رقابت کند؟
برای بررسی این ماجرا گفتگویی با رضا درسکار منتقد سینما و تلویزیون انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
چرا صداوسیما می داند که رقبای دیگری هم دارد، اما به راحتی عرصه را رها می کند؟
در مجموع باید گفت امروز صحبت از تلویزیون تکراری است و حرفی نمانده است و داناترین آن ها مسئولین صدا و سیما هستند که به خواب رفته اند.
یکی از روشهایی که در این سالها بسیار رایج شده این است که مدیران به جای اینکه راهحلی برای آن بیابند، انتقاد میکنند که چرا برنامههای شب یلدای آنها نسبت به رسانههای غیر ایرانی فارسیزبان ضعیفتر است یا خیر، با مردم بحث میکنند. به عنوان مثال سال بعد دکوراسیون بدتر و اجراکننده بدتر انتخاب می کنند.
حذف ستارگان تا چه اندازه در این امر مؤثر بود، اصرار داشتند که همه سرها یا ستارگان هنر و فرهنگ و شعر و ادب را حذف کنند و نیروهای جدیدی را معرفی کنند که هیچ شباهتی به نیروهای قبلی ندارند. در قسمت اول که شکست بزرگی هم بود، ناتوانی تلویزیون در پرورش نیروی جوان و مردمی بود و نه تنها نتوانستند نیروی جدیدی معرفی کنند، بلکه تمام ستاره هایی که کنار گذاشتند وارد فضای شبکه خانه شدند. تئاتر و مانند سروش سلامت بیشتر از قبل محبوب شد.
در حال حاضر صدا و سیما هر چه کمتر فکر و تلاشی برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی داشته باشد به نفع فرهنگ است چرا که عقب ماندگی فرهنگی بسیار بدتر از تهاجم فرهنگی است و در سطح برنامه با عقب ماندگی فرهنگی مواجه هستیم.
راستی سطح سلیقه تغییر کرده ولی کیفیت برنامه ها آپدیت نشده درسته؟
این مسئولان به جای ایجاد یک ارتقای کلی در سطح سلیقه دوستان، ارتقای ذائقه مخاطب را زیر سوال می برند، به همین دلیل می گویم که بهتر است وارد این عرصه نشویم و برنامه تولید نکنیم.
شما می گویید برنامه تولید نمی کند، آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟ اینجوری بمونی تا تی آر تی و اینترنشنال جایشون رو بگیرن؟
آیا تلویزیون و سایر مدیران از این ماجرا مطلع نیستند؟ می دانند، خوب می دانند، اما باید پذیرفت که در هیچ شرایطی نمی توان از عملکرد آقای جبلی دفاع کرد. چرا قابل دفاع نیست؟ چون مردم ناراضی هستند، چون منتقدان نقاط قوتی پیدا نمیکنند، چون برنامهها ضعیف هستند و همه ستارههای تلویزیون بیرون رانده شدهاند و افرادی که جایگزین آنها شدهاند چهرههای خوشآمدی نیستند، به همین دلیل میگویم اجرای تلویزیونی. قابل دفاع نیست.
صادقانه دعا کن
با وجود همه این شرایط، چگونه می توانید راه حلی برای تلویزیونی که با TRT یا International رقابت می کند ارائه دهید؟
در حال حاضر تلویزیون ایران قدرت رقابت با هیچ رسانه ای به زبان خودش را ندارد. موضوع بعدی بحث اعتماد عمومی است. به نظر من اعتماد عمومی از بین رفته و تلویزیون جایگاه مطلوب و عمومی خود را از دست داده است.
اتفاقاً حتی در برنامه های خاص هم این اتفاق می افتد، درست است؟
ببینید من فقط چند دقیقه از ویژه برنامه های شب یلدا را تماشا کردم و دیدم از همان تزیینی استفاده کردند که احسان علیخانی 20 سال پیش برای برنامه هایش استفاده می کرد، با مجری های تکراری و مطالب بیهوده اگر این مدل برنامه ها و تزیینات خوب بود. . پس چرا احسان علیخانی او را دور انداختی؟ بعد یک نفر را آوردی که از هر نظر 100 پله زیر اوست. آیا می توان این نوع برنامه ها را با رسانه های دیگر همگام با نیاز مخاطب ادامه داد؟
رسانه ها اقتدار خود را از دست نداده اند، این تلویزیون است که اقتدار خود را از دست داده است، مردم تشنه دانش هستند و اگر می بینید شبکه ای به سرعت در حال رشد است، به خاطر ظرفیت خودش نیست، به خاطر ناتوانی صدا و سیما است. تلویزیون
در نهایت معتقدم بحران ما تهاجم فرهنگی نیست، عقب ماندگی فرهنگی تلویزیون است.
۲۴۵۲۴۵