بهترین فیلم های مکزیکی تاریخ سینما
صنعت فیلم مکزیک تاریخچهای غنی و جذاب دارد. این کشور دوران منحصربفرد خود را در سینمای صامت از دهه ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰، عصری طلایی از اواخر دهه ۱۹۳۰ تا اواخر دهه ۱۹۵۰، و تولد جنبش «سینمای نوین مکزیک» در دهه ۹۰ تجربه کرده است—جنبشی که برخی کارشناسان معتقدند هنوز هم ادامه دارد. در دوران طلایی خود، سینمای مکزیک تعداد بیشماری از ستارگان سینمای آمریکای لاتین را معرفی کرد که تا به امروز بهعنوان افسانههایی ماندگار شناخته میشوند؛ از پدرو اینفانته و ماریا فلیکس گرفته تا دولورس دل ریو و خورخه نگرت.
در طول تاریخ، سینمای مکزیک فیلمهای برجستهای تولید کرده، اما فقط تعداد اندکی از آنها واقعاً تماشایی و دیدنشان ضروری است. از آثار کلاسیک استادانی چون لوئیس بونوئل تا جواهرات مدرن سه فیلمساز معروف مکزیکی در هالیوود، در ادامه این مطلب شما را با ۱۰ فیلم مکزیکی برتر تاریخ سینما آشنا خواهیم کرد.
فیلمهای مکزیکی برتر تاریخ سینما
۱۰- Hell (۲۰۱۰)
۹- Herod’s Law (۱۹۹۹)
۸- Canoa: A Shameful Memory (۱۹۷۶)
۷- The Holy Mountain (۱۹۷۳)
۶- Roma (۲۰۱۸)
۵- Amores Perros (۲۰۰۰)
۴- The Young and the Damned (۱۹۵۰)
۳- Y Tu Mamá También (۲۰۰۱)
۲- Pan’s Labyrinth (۲۰۰۶)
۱- Macario (۱۹۶۰)
۱۰- Hell (۲۰۱۰)
لوییس استرادا یکی از صداهای شاخص سینمای معاصر مکزیک است، و اگرچه دو فیلم اخیر او چندان موفق نبوده اند، فیلمی که پیش از آنها ساخته، احتمالاً شاهکار او محسوب میشود. جهنم یک کمدی سیاه دربارهٔ مردی است که از آمریکا به مکزیک دیپورت شده و ناچار میشود به کارتل بیرحمی که اکنون بر زادگاهش حکمرانی می کند، بپیوندد.
به شدت تاریک، خشن و بهطرز شگفتانگیزی خندهدار، فیلم مکزیکی جهنم در ابتدا مانند فیلمی عجیب و غریب در سبک گرگ وال استریت آغاز میشود، اما بهسرعت به تریلری پرتنش و خونین شبیه به رفقای خوب تبدیل میگردد. تأثیر آثار جنایی دیگر در این فیلم مشهود است، اما اثر حماسی هجوآمیز استرادا، در جای خود اثری منحصربهفرد است. به عنوان یکی از نادیدهگرفتهشدهترین فیلمهای جنایی سالهای اخیر که برای کسانی که میخواهند پیچیدگیهای خشونت در مرز جنوبی مکزیک-آمریکا را بفهمند، تماشای این فیلم مکزیکی کاملاً ضروری است.
۹- Herod’s Law (۱۹۹۹)
اگرچه ممکن است بهترین فیلم او نباشد، اما قانون هِرود قطعاً دومین فیلم برتر لوییس استرادا و شاید مهمترین فیلم او باشد. این فیلم نقطهٔ عطف کارنامهٔ فیلمسازی اوست که نامش را بر سر زبان ها انداخت؛ یک روایت هجوآمیز دربارهٔ مردی سادهدل که بهعنوان شهردار موقت شهری کوچک منصوب میشود و بهتدریج به سیاستمداری فاسد و بیرحم تبدیل میگردد که برای ماندن در قدرت دست به هر کاری می زند. دیمین آلکازار در نقش اصلی بینقص عمل می کند، و حس شوخ طبعی تاریک و بی نقص استرادا چه در کارگردانی و چه در فیلمنامهنویسی، بهخوبی خود را در این فیلم نشان میدهد.
حزب PRI مکزیک بهمدت هفت دهه در قدرت ماند، اغلب از طریق فساد. و تنها در سال ۲۰۰۰ بود که اپوزیسیون توانست در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی برسد. با نگاهی جسورانه، پیچیده در نقد سیاسی اش و در عین حال به شکلی خندهدار، قانون هِرود نقدی مستقیم به محیط سیاسی فاسد و خشونتبار حزب PRI تا آن زمان است که آن را به فیلمی پیشگویانه تبدیل می کند که درک کامل آن بدون آگاهی تاریخی نسبت به سیاست قبل از سال ۲۰۰۰مکزیک امکانپذیر نخواهد بود. شبیه معجزه است که چنین فیلم منتقدانهای توانست رنگ پرده سینما را ببیند، اما فیلمی بود که سینمای مکزیک را بهبود بخشید.
۸- Canoa: A Shameful Memory (۱۹۷۶)
این کلاسیک فراموششده از دههٔ ۷۰، به کارگردانی فیلیپه کازالس—یکی از مهمترین فیلمسازان تاریخ مکزیک—توسط گیرمو دل تورو بهعنوان «عضوی از نسل فیلمهایی که سینمای مکزیک را تغییر دادند» مورد ستایش قرار گرفته است. بر اساس داستانی واقعی و تکان دهنده، کانوآ: خاطره شرم آور داستان گروهی از کارمندان دانشگاه را روایت میکند که در جریان یک سفر اکتشافی وارد روستایی کوچک میشوند. در آنجا، کشیش محلی آنها را متهم به داشتن تفکرات کمونیستی کرده و مردم روستا را تحریک می کند که آن ها را ضرب و شتم کنند.
مکزیک تاریخی طولانی در سرکوب خشونتبار اعتراضات سیاسی دارد و اگرچه قتلعام سن میگل کانوآ در مقیاس کوچکتری اتفاق افتاد، اما به اندازه سرکوب های سیاسی دیگر هولناک بود. کانوآ به شکلی مناسب اما تکان دهنده آن وحشت را بازسازی می کند. دلیل ضرورت تماشای این فیلم، صرفاً یادآوری این رخداد تاریخی نیست، بلکه این واقعیت است که روایت آن داستانی جهانشمول و بدون تاریخ مصرف دربارهٔ مصونیت از تنبیه، ذهنیت جمعی و خطرات دین سازمانیافته است. فارغ از زمان، روایت این فیلم متأسفانه همیشه تماشایی و بهروز باقی خواهد ماند.
۷- The Holy Mountain (۱۹۷۳)
آلخاندرو خودوروفسکی، هنرمند و فیلمساز آوانگارد شیلیایی-فرانسوی، در سراسر جهان کار کرد، اما برخی از مهمترین و نمادینترین آثارش را در مکزیک ساخت. از جملهٔ آنها، اثری است که بسیاری آن را شاهکار او میدانند: کوهستان مقدس؛ فیلمی که به اشکال متعدد نشان می دهد چرا خودوروفسکی یکی از برجستهترین نمایندگان سوررئالیسم سینمایی است.
اگرچه فیلم بیش از حد عجیب و پیچیده است و مفاهیم فلسفی پیچیده آن را نمیتوان در چند جمله خلاصه کرد، اما بهطور عمده دربارهٔ مذهب، عرفان، و جنبههای تاریک طبیعت انسان است. از نظر بصری چشمگیر، از لحاظ کارگردانی بینقص، و سرشار از تصاویری تحریککننده و روایتهای چالشبرانگیز که خودوروفسکی به آنها علاقهمند است—این فیلم مهمترین فیلم مکزیکی اوست.
۶- Roma (۲۰۱۸)
جواهر سینمایی نیمهزندگینامهای رُما تا مدتها پیشتاز جایزهٔ اسکار بهترین فیلم در سال ۲۰۱۹ بود. اگرچه در نهایت این جایزه را نبرد—و انصافاً میتوان گفت که بهناحق نادیده گرفته شد—اما همچنان یکی از فیلمهایی است که اعتبار آن بسیار بهتر از فیلم های ساخته شده در سال ۲۰۱۸ باقی مانده است. یکی از بهترین فیلمهای غیرانگلیسیزبان دههٔ اخیر، رُما مطالعهای آرام و شاعرانه از یک شخصیت است که با کارگردانی، نویسندگی، تهیهکنندگی، فیلمبرداری و تدوین مشترک توسط آلفونسو کوارون ساخته شده است.
عمیقاً شخصی و تأثیرگذار، رُما تنها یک بازسازی حیرتانگیز از مکزیکوسیتی دههٔ ۷۰ نیست، بلکه روایتی جهانشمول و قابلدرک دربارهٔ طبقه، خانواده و جنسیت است. این فیلم نهتنها یکی از بهترین آثار چند سال اخیر مکزیک است که تماشای آن را ضروری می سازد، بلکه احتمالاً دههها بعد هم به خاطر تصاویر خیره کننده، طراحی صدا، بازی ها و داستان مینیمالیستی اش بهعنوان یک کلاسیک زیبا، اثری مورد ستایش باقی خواهد ماند.
۵- Amores Perros (۲۰۰۰)
امروزه، آلخاندرو گونزالس ایناریتو نامی شناختهشده است (حداقل در بین دوستداران سینما) و بهعنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان حال حاضر سینمای مکزیک مورد تحسین قرار میگیرد. با این حال، نخستین فیلم بلند او با عنوان عشق سگی هنوز هم بهترین اثر کارنامه این کارگردان باقی مانده است. Amores Perros یک روایت چندلایه به سبک پالپ فیکشن است که از هر نظر به همان اندازه خوب، بهیادماندنی و تاثیرگذار است.
این فیلم قطعاً مناسب افراد ضعیفدل نیست، اما شیوهای که از طریق سمبولیسم سگ ها به بررسی عشق و رنج میپردازد، فراتر از کمال است. خام، خشن و کاملاً افسردهکننده، عشق سگی قطعاً انتخاب مناسبی برای یک فیلم حالخوبکن نیست. با این حال، آنهایی که مایلاند تاریکترین و احساسیترین آثار سینمای مکزیک را تجربه کنند، باید حتماً به تماشای عشق سگی بنشینند.
۴- The Young and the Damned (۱۹۵۰)
لوئیس بونوئل، فیلمساز مشهور اسپانیایی-مکزیکی، احتمالاً پدر سوررئالیسم سینمایی است. او نهتنها شاید مهمترین فیلمساز تاریخ مکزیک باشد، بلکه یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین فیلمسازان کل تاریخ هنر سینما نیز محسوب میشود. از میان فیلمهایی که او در مکزیک ساخت (در کنار آثار فراوانش در فرانسه و اسپانیا)، فیلم فراموش شدگان بیتردید بهترین آنهاست.
فیلمی که بسیاری از منتقدان از آن بهعنوان مهمترین اثر دوران طلایی سینمای مکزیک یاد میکنند؛ مطالعهای در مورد چیزی است که طبق اجماع منتقدان در وبسایت راتن تومیتوز، «بزهکاری نوجوانان — و جوامع بهطور سیستماتیک معیوبی که اجازه رشد آن را فراهم می سازند» است. دائماً شوکه کننده، بیرحمانه و تاریک— بهویژه برای فیلمی از سال ۱۹۵۰ — این اثر یکی از ضروریترین فیلمهای تاریخ سینمای بینالملل برای تماشاست.
۳- Y Tu Mamá También (۲۰۰۱)
فیلم رُما عالیست، اما هیچ فیلمسازی—حتی فیلمسازی منحصربفرد مثل آلفونسو کوارون —نمیتواند به یک اثر بی نقص و در نهایت کمال برسد؛ و فیلم مکزیکی و همچنین مادرت همان کمال مطلق سینمایی است. در زیرِ سطح ظاهری این داستان عاشقانهٔ جادهای و بلوغ شهوانی، فیلمی نهفته که در وهلهٔ اول، دربارهٔ وضعیت جامعهٔ مکزیک در آستانهٔ قرن جدید است. ملتی متلاشی، کشوری رنجدیده، جامعهای آکنده از شکاف طبقاتی، و بیتفاوتی آنهایی که در قدرتاند.
فیلم و همچنین مادرت فقط به این خاطر که یکی از بهترین آثار کالت کلاسیک دهه ۲۰۰۰ است، شایستهٔ تماشا نیست. ضرورت تماشای این فیلم تنها بهخاطر نقد اجتماعی هوشمندانهاش، یا بازی های استادانهاش، یا جذابیتی غیرقابل تکرار در کارگردانی صادقانه کوارون نیز نیست؛ بلکه بهخاطر همهٔ این موارد و به این دلیل که صرفاً یکی از بهترین فیلمهای تمام دوران است.
۲- Pan’s Labyrinth (۲۰۰۶)
گیرمو دل تورو، استاد ژانر فانتزی تاریک این روزها، عمدتاً در هالیوود فعالیت میکند. با این حال، برخی از آثار مهم او در کشور خودش ساخته شدهاند — از جمله مهمترین آنها، فیلم اسپانیایی-مکزیکی Pan’s Labyrinth است که روایت آن در دوران فرانکوی اسپانیا میگذرد. جنبههای فنی این فیلم بینقصاند، داستانش جذاب است، و پایانبندیاش بهترین پایانیست که دل تورو تا بهحال ساخته.
هزارتوی پن اغلب بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای فانتزی قرن ۲۱ مورد تحسین قرار می گیرد — و دلیل خوبی هم برای این واکنش ها وجود دارد. پرداختن به مضامینی که معمولاً تخیل دل تورو را تحریک میکنند—از ماهیت هیولاها گرفته تا نقد استبداد و فاشیسم—در اینجا در بهترین شکل خود قرار دارد. وقتی این مفاهیم را با جهانی تاریک و خلاقانه، تصاویری خیرهکننده و شخصیتهایی جذاب ترکیب میکنیم، به یکی از بزرگترین دستاوردهای سینمای فانتزی قرن بیستویکم میرسیم.
۱- Macario (۱۹۶۰)
اگرچه سینمای مدرن مکزیک بسیار فراتر از چیزیست که مردم عموماً تصور میکنند، اما هیچچیز جای کلاسیکها را نمیگیرد. بسیاری از علاقهمندان، از ماکاریو بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای مکزیک یاد میکنند (و در سایت Letterboxd بالاترین امتیاز را دارد) — ادعایی که سخت میتوان با آن مخالفت کرد. با کارگردانی زیبا، فیلمنامهای بی نقص و بازی درخشانی از اسطورهٔ سینمای کلاسیک مکزیک، ایگناسیو لوپز تارسو، این فیلم یک داستان افسانه ای رسیدن از فرش به عرش است که بسیار تکان دهنده و تاریک و در عین حال باشکوه و زیباست.
با تلفیق استادانهٔ عناصر فولکلور مکزیکی و نگاهی که این کشور — خاستگاه روز مردگان — به موضوع مرگ دارد (در این فیلم، احتمالاً بهترین تجسم مرگ در تاریخ سینما را میبینیم)، Macario یکی از بهترین فیلمهای فانتزی تاریخ است. ماکاریو میتواند بامزه باشد، میتواند غمانگیز باشد، اما همیشه سرگرمکننده، تأثیرگذار و خلاقانه باقی میماند. ماکاریو یک میوه خوشمزه تمامعیار از سینمای مکزیک و از آن فیلمهایی است که هیچکس نباید پیش از مرگ، دیدنش را از دست بدهد.