بهترین فیلمهای «پسا-آخرالزمانی» از سال 2020 تا امروز
فیلمهای آخرالزمانی همیشه جذابیت خاصی برای تماشاگران داشتهاند؛ از آثار پرهیجان با جلوههای ویژه شگفتانگیز گرفته تا درامهای آرامی که در پسزمینه دنیایی ویرانشده روایت میشوند. این ژانر با پرداختن به ترس انسانها از نابودی دنیا و تصور زندگی پس از آن، سالهاست که جایگاه ویژهای در سینما دارد. در فیلمهای جدید این سبک، موضوعاتی مثل انزوا و از دست دادن کنترل بر فناوری به خوبی به تصویر کشیده شدهاند و به ترسهای امروزی پاسخ میدهند.
برخی از این نوع فیلمها با داستانهای کلاسیک این ژانر (مانند حمله هیولاها به زمین) مخاطبان را جذب میکنند، همانند فیلم «عشق و هیولاها». در مقابل، فیلمهایی مانند «خالق» به ترسهای مدرنتر مثل خطرات هوش مصنوعی میپردازند. در کنار این فیلمهای پر از اکشن، درامها و کمدیهای آرامی نیز وجود دارند که بر ارتباطات انسانی در دنیای پس از فاجعه تمرکز دارند.
۱. عشق و هیولاها (Love and Monsters)
فیلم «عشق و هیولاها» یکی از خوشساختترین فیلمهای پسا-آخرالزمانی است که از سال ۲۰۲۰ به بعد به نمایش درآمده است. داستان فیلم دربارهی جوئل، یک مرد جوان است که پس از وقوع یک فاجعهی جهانی که موجب تسلط هیولاها بر زمین شده، به دنبال پیدا کردن نامزد سابقش میرود. جوئل شخصیتی دوستداشتنی و خندهدار دارد که تماشاگران به راحتی با او ارتباط برقرار میکنند. بازی دلنشین دیلن اوبرایان در نقش جوئل، از عوامل موفقیت فیلم است. این فیلم ترکیبی از ماجراجوییهای هیجانانگیز، عاشقانههای گرم و لحظات کمیک است که همه این عناصر با طراحی هیولاهای منحصر به فرد و صحنههای اکشن تماشایی همراه شدهاند. هرچند فیلم ساختاری کلیشهای دارد و نوآوری زیادی در روایت آن دیده نمیشود، اما در مجموع احساس خوبی را به تماشاگر منتقل میکند.
۲. فینچ (Finch)
«فینچ» با بازی تام هنکس، یک درام علمیتخیلی دیگر در پسزمینهی جهان پس از فاجعه است. داستان درباره مردی تنها در زمینی غیرقابلسکونت است که همراه با سگ و ربات خود، به دنبال یافتن مکانی امن برای زندگی است. در این فیلم، محور اصلی داستان نیاز به ارتباط انسانی است، اما این نیاز به دلیل شرایط دنیای جدید برآورده نمیشود. هرچند داستان این فیلم ممکن است در مقایسه با دیگر آثار تام هنکس کمی ضعیفتر باشد، اما بازی درخشان او در کنار طراحی صحنه و لباس خوب فیلم، دنیایی قابلباور و جذاب را خلق میکند. این فیلم بیش از آنکه یک ماجراجویی علمیتخیلی باشد، یک درام احساسی است که به کشف مفاهیم زندگی و دوستی میپردازد.
۳. چگونه پایان میپذیرد (How It Ends)
این کمدی آخرالزمانی درباره لیزا است؛ زنی سرخوش که در آخرین روزهای زمین تصمیم میگیرد تا با نسخه جوانتر خود به ملاقات دوستان و خانوادهاش برود و با آنها خداحافظی کند. فیلم با ترکیب طنز و ماجراجویی، داستانی ساده ولی تاثیرگذار از رشد شخصیتی لیزا ارائه میدهد. یکی از جذابیتهای این فیلم، بازی فوقالعاده بازیگران آن به خصوص زوئی لیستر جونز و کایلی اسپینی است. داستانی که با وجود پسزمینهی پایان دنیا، به مسائل انسانی و روابط شخصی میپردازد و نگاهی طنازانه به نحوهی مواجهه انسانها با سرنوشت اجتنابناپذیرشان دارد.
۴. روبیکون (Rubikon)
«روبیکون» داستان گروهی از فضانوردان است که در سال ۲۰۵۶، در حالی که زمین توسط ابری سمی فرا گرفته شده، در ایستگاه فضایی روبیکون مشغول کار هستند. آنها باید تصمیم بگیرند که آیا به زمین بازگردند یا نه. این فیلم علمیتخیلی اتریشی با بودجهای محدود، موفق شده تا دنیایی پرتنش و احساسی را به تصویر بکشد. موضوع اصلی فیلم، معضل اخلاقی فضانوردان در برابر وظیفه انسانی و خطرات احتمالی است. «روبیکون» با توجه به بودجهی کم، اثری قابلتوجه و تاملبرانگیز است که برای طرفداران فیلمهای هنری علمیتخیلی جذاب خواهد بود.
۵. آسمان نیمهشب (The Midnight Sky)
در این فیلم که بر اساس رمان «صبحبخیر نیمهشب» ساخته شده، جورج کلونی نقش آگوستین را بازی میکند؛ محققی تنها در قطب شمال که تلاش میکند به یک گروه فضانوردی که در راه بازگشت به زمین هستند هشدار بدهد که زمین دیگر جای امنی برای زندگی نیست. این فیلم با وجود بازی قوی کلونی و جلوههای بصری زیبا، داستانی قابلپیشبینی دارد و فاقد پیچشهای داستانی بزرگ است. با این حال، پایان تلخ آن با موضوعات مطرحشده در فیلم همخوانی دارد و پیامی قدرتمند دربارهی فداکاری و امید به تماشاگر میرساند.
۶. خالق (The Creator)
این فیلم به کارگردانی گرت ادواردز، داستان جنگی بین انسانها و هوش مصنوعی را در سال ۲۰۶۵ روایت میکند. محور اصلی فیلم، اخلاقیات و چیستی زندگی است. شخصیت جاشوا، با بازی جان دیوید واشنگتن، باید تصمیم بگیرد که آیا سلاح مخفی هوش مصنوعی را که به شکل یک بچۀ کوچک روباتیک است، نابود کند یا خیر. «خالق» با صحنههای اکشن تاثیرگذار و تصویربرداری جذاب، سوالاتی عمیق دربارهی ماهیت انسانیت و پیشرفت فناوری مطرح میکند و از جمله آثار برجستهی علمیتخیلی سالهای اخیر است.
۷. وسپِر (Vesper)
این فیلم داستان دختری نوجوان به نام وسپِر را روایت میکند که در آیندهای که اکوسیستم زمین فروپاشیده، برای زنده ماندن تلاش میکند. فیلم با تمرکز بر دیالوگهای هوشمندانه و فضاسازی قوی، دنیایی فراواقعی و زیبا را به تصویر میکشد. علیرغم عدم وجود صحنههای اکشن، فیلم با ریتمی سریع و روایتی جذاب، تماشاگر را مجذوب میکند و با تصاویر خیرهکننده و جلوههای ویژه بینظیر، تجربهای متفاوت از زندگی پس از فاجعه را ارائه میدهد.
۸. حباب (Bubble)
این انیمهی پسا-آخرالزمانی داستانی عاشقانه را در دنیایی به تصویر میکشد که توسط بارانی از حبابهای جادویی تخریب شده و شهر توکیو را درون یک حباب عظیم قرار داده است. جوانانی که در این شهر محصور شدهاند، به رقابتهای پارکور میپردازند و داستان عاشقانهای بین یکی از آنها و دختری مرموز شکل میگیرد. با وجود داستان سادهاش، انیمۀ «حباب» با تصاویر فوقالعاده و طراحی صدای بینظیر، تجربهای جذاب و خلاقانه را ارائه میدهد و توکیوی پسا-آخرالزمانی را به شکلی نوآورانه و مهیج به تصویر میکشد.
۹. زیستکره (Biosphere)
این کمدی علمیتخیلی داستان دو دوست را روایت میکند که تنها بازماندگان آخرالزمان هستند و در گنبدی امن زندگی میکنند. فیلم با تمرکز بر دیالوگهای هوشمندانه و طنز ظریف، مسائل عمیقی دربارهی انسانیت و تلاش برای بقا را بررسی میکند. بازی قدرتمند استرلینگ کی. براون و مارک دوپلاس، همراه با کارگردانی هوشمندانه مل اسلین، این فیلم را به یکی از آثار برجسته و متفاوت ژانر پسا-آخرالزمانی تبدیل کرده است.
۱۰. یک مکان ساکت؛ بخش دوم (A Quiet Place Part II)
دنبالهی فیلم محبوب «یک مکان ساکت»، داستان خانواده ابوت را پس از اتفاقات فیلم اول دنبال میکند. این فیلم با حفظ تنش و ترس فیلم اول، دنیایی گستردهتر و تهدیدهایی جدید را معرفی میکند. بازیهای قوی امیلی بلانت و کیلیان مورفی، همراه با فیلمنامهای قوی و طراحی صدای بینظیر، این فیلم را به یکی از بهترین آثار پسا-آخرالزمانی تبدیل کرده است که هم برای طرفداران فیلم اول و هم برای تازهواردان به این مجموعه جذابیت دارد.