جوک‌

زیباترین اشعار فارسی؛ شعری از حسین پناهی که درس جاودانگی عشق می‌دهد!

راهنماتو- این شعر حسین پناهی با زبان استعاری خود، تصویری متفاوت و تلخ از جاودانگی عشق را به تصویر می‌کشد؛ جایی که نه امیدی به تداوم روشن و شورآفرین وجود دارد و نه به آتش عشق می‌توان اعتماد کرد.

به گزارش راهنماتو، عشق در ادبیات سنتی غالباً به عنوان نیرویی فرازمانی، مقدس و جاودانه تصویر شده است؛ اما شعر «جاودانگی عشق» از حسین پناهی این کلیشه‌ها را می‌شکند و با نگاهی تلخ و سرد، مرز میان زندگی، عشق و مرگ را به پرسش می‌کشد. در این اثر، عشق نه به عنوان نوری پایدار بلکه به مثابه آتشی خطرناک و فریبنده نمایش داده می‌شود که باید از آن دوری کرد. از منظر نهیلیسم، این شعر می‌تواند نمایانگر ردّ هرگونه معنا و ارزش مطلق در عشق باشد و نشان دهد چگونه انسان در مواجهه با ناپایداری هستی و سرانجام مرگ، ناچار به پذیرش پوچی و بی‌معنایی می‌شود.

بیشتر بخوانید: سیری در زندگینامه مهدی اخوان ثالث + زیباترین شعر امیدِ شاعران ایرانی

بیشتر بخوانید: ۳ تنگه آمازونی ایران برای سفر در خرداد ماه

بیشتر بخوانید: شعردرمانی؛ «شادزیستی» در معروف‌ترین شعر خیام خواندنی‌ست!

 

شعر «جاودانگی عشق» از حسین پناهی

 

به آتش نگاهش اعتماد نکن

لمس نکن

به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند

به سرزمینی بی رنگ

بی بو و ساکت

آری

بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو

اگر خواستار جاودانگی عشقی

جاودانگی عشق در سایه مرگ: نگاه حسین پناهی چیست؟

این شعر حسین پناهی با توصیه به «پنهان شدن پشت ابدیت مرگ» به‌عنوان تنها راه «جاودانگی عشقی»، تصویری دوپهلو از عشق ارائه می‌دهد که بر فروپاشی معنا در جهان مادی تأکید می‌کند. عشق در این متن، آتشی است خطرناک و ناپایدار که نباید به آن اعتماد کرد؛ چراکه در دنیای گذرا، هیچ چیز ثبات ندارد.

اما برخلاف نفی مطلق، شاعر راهی برای دست‌یابی به جاودانگی عشق نشان می‌دهد: پشت ابدیت مرگ پنهان شدن. این گریز به مرگ، نه صرفاً انکار زندگی، بلکه اعتراف به ناپایداری همه چیز از جمله عشق است. در جهان این شعر، عشق واقعی تنها در مرگ، جایی که همه‌ی تعلقات مادی پایان می‌یابد، می‌تواند به نوعی ابدیت دست یابد؛ اما این ابدیت نه به مثابه زندگی، بلکه به صورت فقدان و سکوت مطلق است.

این شعر، با تأکید بر بی‌اعتمادی به آتش عشق و توصیه به فرار از آن به سوی مرگ، بحران معنا و ناامیدی را در برابر آرمان‌های عاشقانه سنتی آشکار می‌سازد. جاودانگی عشق در اینجا نه بر پایه‌ی پایداری و تداوم، بلکه بر اساس فرار از جهان مادی و مواجهه با نیستی شکل می‌گیرد.

از این منظر، شعر پناهی بازتابی است از دیدگاه نهیلیستی که هرگونه معنا، ارزش یا عشق پایدار را در زندگی روزمره رد می‌کند و تنها در سایه‌ی مرگ و نیستی، امکان «جاودانگی» را مجاز می‌شمارد؛ امری که در نهایت یک نوع تناقض و تسلیم در برابر پوچی جهان است.

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!