جوک‌

من گرییچ بودم و او را برای او پرداخت کردم

Mahsa Bahadori: غیرقانونی ، دیوانه ، پیشگام هنجاری. من فکر می کنم روح من به اندازه بدن من نیست.

شکیب قبلاً ظاهر شده بود.

به بهانه حضور وی در دو فیلم سینمایی در جشنواره فیلم FAJR چهل و شخص ثالث ، ما با این هنرمند صحبت می کنیم که می توانید بعدی بخوانید.

جک نیکلسون یا کریستین بیل؟

جک نیکلسون

چون؟

جک نیکلون در داخل جوش دارد و جنون که من بیشتر جنون جنون Crisnil Bill را دوست دارم. البته ، من کافی نیستم که در مورد آنها صحبت کنم. اما جک نیکلسون با اختلاف نظر بسیار دور است …

بنابراین ، آیا می توانیم بگوییم که دلیل این فیلم بخشی از این جنون بوده است؟

بله ، صد درصد.

شما همیشه می گویید که من آن جنون و جنون را دوست دارم. آیا آن را در این فیلم دریافت کردید؟

بله ، بله و سپس در فیلم می توانم آن را بگیرم و آن را پرتاب کنم.

چند روز برای این فیلم گذراندید؟

1 تا 2 روز

کجا بود؟ در مورد این تجربه برای ما بگویید.

بعد از ساختن شخصیت در حیاط خلوت خودم و کشتن خودم و کشتن خودم ، به مسجد کوچک سد رفتم تا در مورد این مزرعه بحث کنم و ماسک و روسری بگذارم و از ساعت 9 صبح 2-5 روز در آنجا کار کردم این نیست که شخصیت من در فیلم ترسیم شده است. از داخل ، انگار شخصیت به من می گفت که این ماشین است و احساس می کنم ، من به روحیه او نزدیک می شدم. از آنجا که این یک کار ید بود و شخصیت Iodi و Instinct بود. من به آنجا رفتم و شروع به کار کردم. من به فرش و پارچه می رفتم و همه چیز بود. او پول را می شناسد ، و با همان پول ، من فلافل و قطب بربری را با مرغ خوردم و دوست بچه ها بود. من سعی می کردم با همان شخصیت باشم. قطعات و صحبت های او …

آیا آنها به شما هزینه ای پرداخت کردند؟

بله ، این فیلم دو سال پیش است. برای هر بار ، آنها 2 تا 6 هزار نفر را پرداخت می کردند. بستگی به این دارد که رابطه جنسی چیست. او بزرگ بود و هزینه بیشتری می پرداخت ، و کسی من را برای رفتن به هم می فرستاد. هنگامی که چیزی نبود ، من تنها و سبک بودم و گفتم که به سمت من می روم. تا شب ، من به خانه رفتم و همین باعث شد وزن من از دست بدهد. این طور نیست که عملی که او انجام می داد ، بلکه شخصیت خود او را دوست داشت. با گره های روانی و فشارهایی که او برای آن بازی می کرد ، ناگهان دیدم که 2 تا 5 کیلوگرم از دست داده ام.

در همان 7 روز؟

خیلی از آنجا شروع شد و بعد ، وقتی این کار را دیدم ، گفتم که اجازه می دهد بروم. چون شخصیت می خواهد. من فکر می کنم که در آن دو یا چهار روز ، بین شش تا پنج کیلو باخت. مسیر ادامه خواهد یافت. وقتی به خانه می رفتم ، شروع به غذا خوردن نکردم. من گفتم که این شخص پولی برای خوردن ندارد. چیزی شبیه به آن بخورید وزن کاهش یافته و در نهایت می بینید.

آرایش دندان یک آرایش عجیب است.

کار ساجاد آزاری است.

چه مدت طول کشید؟

من فکر می کنم آنها حدود 5 دقیقه در یک ساعت بودند.

آیا می توانید کاری انجام دهید یا چیزی بخورید؟

بله ، سپس شروع به تعمیر کرد. اما من سعی می کردم چیزی نخورم و آن را هدر ندهم.

آخرین باری که شما را با خائن مسعود کیمی در جشنواره فجر دیدیم. همچنین در این جلسه مورد بحث قرار گرفت که توسط فیلم های اجتماعی و ژانرهای دیگری غیر از کمدی نادیده گرفته می شود. این فیلم نیز از این قاعده مستثنی نبود. چرا اینقدر کم بود و مورد استقبال قرار نگرفت؟ با وجود این واقعیت که شیمی پشت این کار بود و او بازیگران سطح اول را داشت.

علاوه بر بخش هنری که نیازی به صحبت کردن ندارد و آقای کیمیا ، من معتقدم که فرهنگ به فرهنگی تبدیل شده است که ژانرهای مختلفی را نمی پذیرد. مخاطبان و مخاطبان خودشان را دارند. علت می تواند مشکلات اجتماعی و فکری باشد. یکی از دوستان گفت وقتی به او فکر کردم بد نمی گوید. این همه ستاره های خوب و بازیگران بسیار خوب روی سیستم عامل ها کار می کنند. به عنوان مثال ، کسی که در خانه نشسته است ، می تواند آقای شهاب حسینی را که من او را دوست دارم ، ببیند و هر روز تکرار می کند و بازی او را می بیند. نیازی به رفتن به فیلم ها و دیدن بازی شما نیست.

آیا سینما کمتر مبهم است؟

عناصر زیادی وجود دارد. من خیلی دوست ندارم در مورد آن صحبت کنم. من به اندازه دانش خود می گویم و می تواند اشتباه باشد. مشکلات زیادی وجود دارد فقط فیلم های کمدی. آنها فرهنگ ایجاد می کنند. همان مثال این است که جنگ جهانی دوم به پایان رسید و اتریش از جایی پول به دست آورد. اگر صد یورو بود ، آیا 2 یورو صرف هزینه هنر می کنید و دیوانه می گفتید؟ وی گفت که اگر هنر شکل بگیرد ، فرهنگ مردم شکل می گیرد. این فرهنگ باعث می شود همه به سمت کمدی حرکت کنند و کمتر به سمت اجتماعی بروند و نمی دانم چرا. من با امید معلم صحبت می کردم و به او گفتم که در استرالیا در کف منفی دو سالن اپرا ، آنها فقط تئاترهای تجربی هستند. در کف ، اپرا کلاسیک و طبقه بالا آن موسیقی و فیزیکی هستند. این تئاتر دارای تئاتر طبیعت گرایانه است. جالب اینجاست که همه این ژانرها تماشاگر دارند. کمی بیشتر شبیه تئاتر موسیقی که از آمریکا آمده است. اگر تئاتر موسیقی دو تماشاگر داشت ، تئاتر دو تماشاگر داشت و 2 تا 4 نفر نبود. اینگونه نبود. این از همان فرهنگ ناشی می شود. هر ژانر تماشاگر خاص خود را دارد. من فکر می کنم باید به اینجا بیاید که هر ژانر تماشاگر خاص خود را در سینما داشته باشد.

به عنوان آخرین سؤال ، چقدر در این فیلم سعی کردیم زنان و زنان را در موسیقی ایرانی نشان دهیم و بحرانی که البته درک می کنند.

این یک فیلمنامه و کارگردان تخصصی است. من به این داستان نگاه نکردم.

زیرا تمام بحران هایی که رخ می دهد به این دلیل است که آن زن می خواهد برود و بخواند. او نمی خواهد کار دیگری انجام دهد.

بله ، امیدوارم که کانتینر فیلم ایرانی در یک ژانر تکمیل شود و واقعاً می تواند قله های سینمای جهانی را فتح کند. من با تمام وجود می گویم. هم از نظر عمل یا هم جهت.

۲۴۵۲۴۵

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!