نوازنده ای که 26 بار از صداوسیما خبر فوت او را دادند/ تشییع جنازه او اتوبان شمیران را بست
به گزارش خبرگزاری اخبار آنلاین عطا نویدی، پژوهشگر موسیقی روزنامه همه میهن، «شعر نیما را زمزمه می کرد: در این شب تاریک جامه های پاره ام را کجا آویزان کنم… که سحر آسان شود؟ [۲۹ آذر ۱۳۳۶] خوان تسلیم حقیقت شد. ساعت 12 نیمه شب به قبرستان ظهیرالدوله رفتم. هشت متر زمین در نظر گرفتم و به چهار کارگر خبر دادم. فردای آن روز صبحی مهتدی مجری فقید رادیو 26 بار از رادیو خبر درگذشت صبا را اعلام کرد. همه مردم به سمت میدان بهارستان دویدند. جنازه معلم را شستند و به مسجد امام سجاد در چهارراه سیدعلی در خیابان سعدی بردند.
خدا می داند چقدر تاج گل آوردند، مردم و هنرمندان. دانشجویان هنرستان در مقابل تابوت حامل جسد مارش گریه کردند. بزرگراه قدیم شمیران را بستند. رانندگانی که همیشه از بسته شدن جاده عصبانی بودند تا اینکه متوجه شدند مراسم تشییع صبا است از ماشین پیاده شدند و عزاداران به دنبال جنازه رفتند. پیکر استاد پس از طی مسافتی طولانی به قبرستان ظهیرالدوله منتقل شد.
شور عجیبی همه را فرا گرفته بود. رهی معیری ترسیده بود. مرتضی خان محجوبی می لرزید. تجوید بیهوش شده بود. ناگهان حسین تهرانی روی زمین کشیده شد. مشتی خاک برداشت، ریخت روی سرش و گفت: ای صبا، خوب بخواب که یک لحظه تاخیر در رادیو تو را سرزنش نمی کند.
اینها بخشی از روایت منتخب اسفندیاری همسر ابوالحسن صبا از آخرین ساعات وداع این هنرمند برجسته است.
درگذشت صبا که مدتی بود به بیماری قلبی مبتلا بود، ظاهرا برای خانواده و دوستانش تکان دهنده و ناگهانی نبود، اما غم فرار این اسطوره موسیقی ایران در سن 55 سالگی قطعا عمیق است و باور نکردنی ، چه در آن لحظه و چه در هر لحظه از تاریخ که مرور می کنیم. ابوالحسن صبا هنرمندی تأثیرگذار در موسیقی ایرانی است که پس از ظهور و نفوذ فراوان خود، شاهد تحول عظیمی در موسیقی ایران بود که تا امروز و آینده ادامه دارد و از این رو موسیقی ایران به دو دسته قبل و بعد از صبا تقسیم می شود.
صبا در یک دوره تاریخی و گذار عهد قاجار زندگی کرد و از محضر اساتیدی چون میرزا عبدالله، درویش خان، حسین خان اسماعیل زاده و سرانجام علینقی وزیری بهره برد که از او نوازنده ای همه جانبه ساخت. اما آنچه بیش از همه بر زندگی هنری صبا تأثیر گذاشت، چیزی بود که می توانیم آن را استعداد، ذوق یا استعداد هنری بنامیم. زندگی مردم همیشه به بخشهای مختلف کار، زندگی شخصی یا هنری تقسیم میشود، اما صبا از معدود افرادی است که در تاریخ هنر ایران زندگی کاملاً هنری داشته و سایه هنر در جنبههای مختلف آن گسترده بود از زندگیاش که بدون اغراق میتوان گفت هنرمندانه زندگی کرده است.
تسلط صبا در هنرهایی مانند موسیقی، شعر و خوشنویسی تا نجاری و خیاطی و نیز تسلط بی نظیر او بر سازهای مختلف، زندگی او را کاملاً با هنر آمیخته کرد. یکی از جنبه های مهم زندگی صبا تربیت شاگردان بود. آثار آموزه ها و تعالیم صبا نه تنها در شاگردان مستقیم او بلکه در نسل های بعدی نیز مشهود است. بسیاری از شاگردان او در آینده منشأ تحول و تحول موسیقی ایرانی شدند که بی شک منشأ این دگرگونی ها و روندهاست. اما طرف دیگر شخصیت تاریخی صبا به مقبولیت او در جامعه مربوط می شود.
صبا یکی از دو نفری است که در موسیقی ایران از سوی صاحب نظران به عنوان یک استاد شناخته شده و در عین حال در جامعه نیز مورد استقبال گسترده قرار گرفته است. همانطور که در سطور نقل شده از همسرش می خوانیم، پس از مرگ وی، نوعی عزای عمومی در شهر حاکم شد و گفته می شود مهتدی صبحی با یافتن برگه ای که برای اعلام مرگ به او داده شده بود، حالش تغییر کرد. از صبا و برای اولین بار برنامه زنده رادیویی قطع شد. هر چه از صبا بگوییم و بنویسیم کافی نیست. بررسی کارهایی که صبا برای موسیقی انجام داد و خاطرات آن برای نسل های آینده فضای بسیار وسیعی می طلبد.
نقش او در تدوین ردیف، ویرایش و تعریف شیوه تدریس، تربیت شاگردان فراوان، تأثیر شگرف او در ساخت سازها، شخصیت پردازی سازهای مختلف ایرانی، نگاه باز و تعصب آمیز به موسیقی و بسیاری موارد دیگر. نکاتی از او چهره ای ساخت که فرامرز پایور این شاگرد برجسته صبا و استاد بزرگ موسیقی درباره او می گوید: هر چه داریم از صبا است.
۲۵۹