جوک‌

۸ اشتباه رایج که مانع پرورش هوش هیجانی فرزندانتان می‌ شود

راهنماتو-اکثر پدر و مادرها، بهترین‌ها را برای فرزندان‌شان می‌خواهند. آن‌ها آرزو دارند که فرزندان‌شان شاد، بااعتمادبه‌نفس و توانمند باشند و بتوانند در مواجهه با چالش‌های زندگی رشد کنند. اما نکته مهم اینجاست: سبک فرزندپروری ما تأثیر عمیقی بر آینده عاطفی و اجتماعی آن‌ها دارد.

به گزارش راهنماتو، هوش هیجانی فراتر از یادگیری آداب معاشرت یا کمک کردن به فرزندان در انجام تکالیف است. هوش هیجانی یعنی فراهم کردن فضایی که در آن کودک احساس امنیت کند، بتواند احساسات خود را درک کند و ارتباط سالمی با دیگران برقرار کند. گاهی اوقات، لازم است به عادت‌های فرزندپروری‌ خود نگاهی بیندازیم و متوجه شویم که برخی از رفتارهای ما، حتی بدون این‌که بدانیم، ممکن است آسیب‌زا باشند.

اگر می‌خواهید فرزندانتان در آینده از نظر هیجانی قوی باشند، شاید وقت آن رسیده که این ۸ اشتباه رایج را کنار بگذارید. با راهنماتو همراه باشید و باور کنید که ارزشش را دارد!

1.نادیده گرفتن احساسات

کودکان، حتی اگر مشکلاتشان از نگاه ما کوچک به نظر برسد، احساسات عمیقی را تجربه می‌کنند. اما وقتی با جملاتی مثل «چیزی نیست»، «گریه نکن»، یا «این که مسئله مهمی نیست» احساسات آن‌ها را نادیده می‌گیریم، در واقع این پیام را می‌فرستیم که احساساتشان مهم نیست یا حتی بدتر، اینکه اصلاً نباید چنین احساسی داشته باشند.

اما هوش هیجانی از همین نقطه شروع می‌شود: پذیرش و درک احساسات، نه سرکوب آن‌ها. کودکانی که احساساتشان شنیده و تأیید می‌شود، یاد می‌گیرند که احساسات بخشی طبیعی از زندگی است و نباید از آن‌ها شرمنده باشند.

به‌جای نادیده گرفتن احساسات فرزندتان، آن‌ها را بپذیرید. گفتن جملاتی مثل «می‌فهمم که ناراحتی» یا «حتماً خیلی اذیت شدی» می‌تواند کمک بزرگی به درک و پردازش احساساتشان باشد. مهم این نیست که مشکلشان را برایشان حل کنید، بلکه باید به آن‌ها نشان دهید که احساساتشان معتبر است.

2.تلاش برای حل همه مشکلات‌شان

زمانی فکر می‌کردیم که یک والد خوب کسی است که همیشه مشکلات فرزندش را حل کند. مثلاً اگر فرزندمان با دوستش بحث می‌کند، باید فوراً با والدین آن دوست تماس بگیریم تا موضوع را حل کنیم. اگر در تکالیفش مشکل دارد، شب تا دیر وقت باید بمانیم و کمک کنیم تا پروژه‌اش را تمام کند یا حتی خودمان پروژه را تمام کنیم که فردا معلم تشویقش کند و مبادا جلوی همکلاسی‌هایش شرمنده شود.  

اما یادتان باشد که وقتی فرزندتان با گریه پیش شما می‌آید و می‌گوید که همکلاسی‌اش اذیتش می‌کند، فقط نیاز دارد که حرف او ر ا بشنوید. او نمی‌خواهد که تلفن را بردارید و با والدین آن همکلاسی یا معلم فرزندتان تماس بگیرید و همه چیز را توضیح بدهید یا در پی حل مسئله باشید.

شما با این کار مهارت حل مسئله را از فرزندتان دریغ می‌کنید و مانع می‌شوید که او بتواند در آینده مسائل مهم‌تر را خودش حل کند.

حالا، به‌جای این‌که فوراً وارد عمل شوید، از او می‌پرسید: «این اتفاق چه حسی بهت می‌ده؟» یا «فکر می‌کنی چه کاری می‌تونی انجام بدی؟» یه این ترتیب را تشویق می‌کنید تا خودش راه‌حل پیدا و به توانایی‌هایش اعتماد کند.

3.اجتناب از بحث و تعارض در برابر آن‌ها

بسیاری از والدین تلاش می‌کنند هرگونه بحث یا تعارض را از دید فرزندانشان پنهان کنند، چون فکر می‌کنند این کار از آن‌ها در برابر استرس محافظت می‌کند. اما حقیقت این است که کودکان مهارت مدیریت تعارض را از طریق تماشای رفتار ما یاد می‌گیرند.

اگر هرگز شاهد یک بحث سالم نباشند، ممکن است فکر کنند که اختلاف‌نظر چیزی ترسناک یا خطرناک است. یا بدتر از آن، تصور کنند که مشاجره همیشه به دعوا و کینه ختم می‌شود.

آنچه اهمیت دارد، پنهان کردن تعارض نیست، بلکه نشان دادن روش‌های سالم مدیریت آن است. هنگام اختلاف، آرام صحبت کنید، به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید و راه‌حلی پیدا کنید. حتی اگر بحث کمی احساسی شد، اجازه دهید کودکان ببینند که در نهایت، راهی برای حل مسئله و آشتی وجود دارد.

4.تحسین بیش‌ازحد فرزندان به خاطر هر کار کوچکی

طبیعی است که بخواهیم اعتمادبه‌نفس کودکان را با تحسین بالا ببریم، اما اگر برای هر کار کوچک آن‌ها را تشویق کنیم، ممکن است به جای رشد اعتمادبه‌نفس، به وابستگی آن‌ها به تأیید دیگران دامن بزنیم.

اگر کودکی همیشه با شنیدن «تو بهترینی!» یا «تو خیلی باهوشی!» رشد کند، ممکن است در آینده بدون این تأییدهای بیرونی احساس بی‌ارزشی کند.

به‌جای تحسین کلی، روی تلاش و پیشرفت تمرکز کنید. بگویید: «از این‌که این‌قدر تلاش کردی، خوشحالم» یا «خیلی خوبه که وقتی سخت شد، تسلیم نشدی.» این نوع تشویق باعث می‌شود کودک یاد بگیرد که موفقیت نتیجه تلاش خودش است، نه صرفاً تعریف و تمجید دیگران.

5.محافظت بیش‌ازحد از کودک در برابر شکست

اغلب همیشه سعی می‌کنیم که فرزندان‌مان را از شکست حفظ کنیم، اما با این کار مهم‌ترین مهارت زندگی که درس گرفتن از شکست است را از آن‌ها دریغ می‌کنیم.

وقتی کودکان فرصت شکست خوردن پیدا می‌کنند، مهارت‌هایی مثل انعطاف‌پذیری و حل مسئله را یاد می‌گیرند. اما اگر همیشه از آن‌ها در برابر شکست محافظت کنیم، ممکن است از اشتباه کردن بترسند و احساس ناتوانی کنند.

حالا، وقتی فرزندتان با چالشی روبه‌رو می‌شود، اجازه دهید که خودش با آن مواجه شود. اگر شکست خورد، به‌جای حل مشکل برایش، به او کمک می‌کنید که از آن درس بگیرد.

6.تلاش برای همیشه خوشحال نگه داشتن فرزندان

زندگی همیشه شاد و بی‌دردسر نیست. اگر دائماً تلاش کنیم که کودکان را از ناراحتی دور نگه‌داریم، آن‌ها یاد نمی‌گیرند که با احساسات دشوار کنار بیایند.

به‌جای پرت کردن حواسشان از ناراحتی، کنارش بمانید و بگویید: «می‌دونم که الان ناراحتی، اشکالی نداره.» این به آن‌ها یاد می‌دهد که احساسات را بپذیرند، نه این‌که از آن‌ها فرار کنند.

7.مقایسه کردن آن‌ها با دیگران

«چرا نمی‌تونی مثل خواهرت باشی؟» یا «دوستت رو ببین، چقدر خوب انجام داده!» شاید این جملات به نظر بی‌ضرر بیایند، اما در واقع می‌توانند باعث ایجاد حس ناامنی و کاهش اعتمادبه‌نفس شوند.

هر کودک مسیر منحصر‌به‌فرد خودش را دارد. به‌جای مقایسه با دیگران، پیشرفت شخصی آن‌ها را برجسته کنید: «نسبت به دیروز بهتر شدی!» این روش به آن‌ها کمک می‌کند تا خودشان را با رشد شخصی‌شان بسنجند، نه با دیگران.

8.فقدان هوش هیجانی در رفتار خودمان

کودکان بیشتر از آنچه که می‌شنوند، از رفتارهای ما یاد می‌گیرند. اگر می‌خواهید فرزندانتان هوش هیجانی بالایی داشته باشند، باید خودتان الگوی آن باشید.

وقتی ناراحتید، آیا احساساتتان را پردازش می‌کنید یا نادیده می‌گیرید؟ آیا وقتی اشتباه می‌کنید، عذرخواهی می‌کنید؟ فرزندان شما همه این رفتارها را تماشا می‌کنند و از شما یاد می‌گیرند.

هیچ والدی کامل نیست، اما می‌توانیم آگاهانه تلاش کنیم که الگوی بهتری برای فرزندانمان باشیم.

 

 

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!